نفس طلایی

سلام سلام بر بهار عمرم حالت خوبه نازنینم ؟ ما هم خدا رو شکر خوبیم دیروز تا شب خونه رو عین دسته ی گل کردیم و دکوراسیون خونه رو برای تنوع عوض کردیم البته جا به جایی بوفه به اون سنگینی سخت ترین قسمتش بود اما خوب عالی شد  امروزم امدم خونه ی مامان جون اینا و از درد دندون رفتم درمانگاه دندانپزشکی چون دکتر خودم نبود اونجا هم سه تا دکتر هر کدوم یه چیز گفتن و نتونستم بهشون اعتماد کنم پس همین طوری امدم خونه تا هفته بعد ... فردا هم به امید خدا عازم سفریم با عمو محسن اینا .... برای همین شاید نتونم تا تحویل سال دوباره برات بنویسم . گل بهاری من سال که نو میشه با تمیز شدن خونه و نو شدن لباسا و وسایل ادم باید دلش و تمیز کنه و وجودش رو نو تا پاک ...

          عاشقتم عزیزم  ...

                                ...

سلام نازم حالت خوبه ؟ من همچنان بی حالم و متاسفانه بابایی از من بدتره ... و من خیلی ناراحتشم و با زور امروز می خوام ببرمش یه دکتر عالی اخه این دکترای فیگولی بالا شهر بین خودمون باشه اما خیلی .... بگذریم ! وای مامانی دیشب از اون موقع هایی بود که خوشحال بودم از نبودنت اخه نمی دونم چرا یه هو هورا اینقدر ناجور شد خیلی بد یه طوفان تمام عیار و صدای باد وحشتناک که تموم نمیشد من که از ترس بیدار شده بودم و ایت الکرسی می خوندم و با خدا حرف میزدم می گفتم خدایا خودت گفتی شب رو مایه ارامش قرار دادیم ازت خواهش می کنم دوباره ارامشش رو بهمون هدیه بده می گفتم حدیث هست که مردم قدر جونی ، سلامتی و امنیت رو نمی دونند تا وقتی از دستش بدن حالا ای خدای مهربون خو...

سلام کوچولوی من خوبی ؟ عید شما مبارک  فردا میلاد با سعادت امام حسن عسگری (ع) است و من این عید بزرگ رو تبریک میگم  دیگه اینکه امروز صبح می خواستم برم دانشگاه اما بابایی حال ندار بود و تا از دکتر بیایم دیر شد و نتونستم برم عوضش با خاله رفتم برای خرید اما اصلا چیزی نپسندیدم .... بعدم رفتم خونه ی مامان جون اینا و تازه برگشتیم . عیدت مبارک نی نی کوچولوی من و خیلی دوستت دارم  ...

گلهای افتابگردان در روزهای ابری بلا تکلیفند                                            مثل ما در روز های بی تو .....   اللهم عجل لولیک الفرج 

سلام عسلم حالت چه طوره نازم خوبی ؟ من خیلی حالم خوب نیست یعنی بد جوری سرما خوردم و حسابی گوشام درد می کنه و اصلا حال ندارم دیروز رو هم با زور رفتم دانشگاه ... خلاصه اوضاع اینجا الحمدلله امن و امانه و دیروز دایی علی جون پایان نامه فوق لیسانسش و با نمره کامل دفاع کرد و من بهش از همین جا تبریک میگم . راستی از دیشب دارم برای خودم اش می ذارم اما نمی دونم چرا عدس هاش نمی پزه طفلک بابایی وقتی دید نپخته رفت و برام اش خرید ...  یه خبر بد هم اینکه فلشم که پر از اطلاعات دانشگاهیم بود دیروز گم شد و من خیلی ناراحت شدم برای موضوع سمینار و پایان نامه هم حسابی درگیرم و دیگه کلافه ام کرده حالا که یه موضوع پیدا کردم استاد راهنمام و پیدا نمی کنم و ...

خدایا گر از شراب عشق تو من مست می شدم  فارغ ازین جهان و هرچه در او هست می شدم ... خدایا دوستت دارم  ...

سلامم مامانی ورزشکار من خوبی ؟ منم خوبم وااااااااای امروز میخواستم برم دانشگاه اما تنبلی بر من غلبه کرد و با هزار بهونه که واسه خودم چیدم نرفتم .... این موضوع این دو تا کار بدجوری کلافه ام کرده ..... دعا کن یه موضوع بکر و جذاب پیدا کنم . دیگه اینکه مدت های مدیدی هست که می خوام برم دنبال باشگاه خوب و مطمئن و امروز که خونه ام قرار گذاشتم با خودم که برم امیدوارم که در این مورد تنبلی  نکنم . خوب فعلا دوستت دارم تا بعد                                                               &nbs...

سلام گلم خوبی ؟ ما هم خوبیم خدا رو شکر  می دونی چی شد ؟ بابایی داشت دنبال فلش هاش میگشت و متاسفانه پیداشون نمیکرد کم کم داشت به این نتیجه می رسید که از جیب شلوارش افتاده اما رفت سراغ شلوارش که تازه شسته بودم و دید هر دوشون تو جیب اون شلوارشن ... یعنی هر دوشون در لباس شویی حسابی تمیز شدن ... و جالب این جاست که هر دو سالمن و اطلاعاتشون پا برجا و صد البته تمیزززززززززززززززززززز ...